اورشلیم سبزپوش بود : خیابانها ، پشتِبامها ، حیاط و میدانهایش ، جشن بزرگ پاییزی بود . اهالی اورشلیم ، هزاران خیمه از برگهای زیتون و مو ، شاخههای نخل ، کاج و سرو ، طبق فرمان خدای اسرائیل ، بهیادبود چهل سالی که نیاکانشان زیر خیمهها در بیابان سر کرده بودند ، ساخته بودند . هنگام خرمنبرداری و انگورچینی سر آمده بود . سال به پایان رسیده و مردم تمامی گناهان خود را دورِ گردن نَرّه بُزی° پروار آویخته و با انداختن سنگ ، سر در دنبال او گذاش
#طنز
یادُش بخیر
آخُرین روزهای تابُستان دههی شصت معروف بَ
تازه، مالان صَحرا دِ بیامی بیَن که با ضَربِ زور طِولهای میان جا بُدام و اوشانیب چی داکُردُم و دِبیَم دَس و رو بَشورُم که آبّا بگوت:
خا مَهَندِس... ایسه بگو بِینُم فرقِ «کولی» و «کَل» و «چَپُش» چی هسته؟
گردَنِ تاب بُدام و کَله رِ جَر بیوردُم و جواب بگوتُم: کَل، کو بُزِ نَریه که بوورمِه نَکُرده باشُن، کوولی دی هامون کیچیکه بُزغالِیه که هنوز شیرخواره، امّا بُزغالهیِ دو ساله رِ چَپ
درباره این سایت